زندگی یعنی همین...
۱۹
ارديبهشت
آینده ی آدمها را نمیتوان نوشت و تصور کرد و خواست...
سر نوشت آدمها مثل جعبه ای میماند که درونش را نمیبینی...یا مثل آسمان آفتابی ای که قرار بود ابری باشد!
سرنوشت من،سرنوشت تو...ینی همین لحظه ای که صبح از خواب بیدار میشوی...یعنی همین لحظه که نفس میکشی..
یعنی همین لحظه که آدمهایت را میبینی...
آدمهایی که برای تواند..کنار تواند..با تواند!
خنده ها و گریه ها و ناراحتی ها و خوشی ها...
منتظر چه هستی؟
سرنوشتی که از آن بیخبری
یا سرنوشتی که هر روز در آغوشش غلت میزنی...
آرامش این کجا و
آن کجا..
سر نوشت آدمها مثل جعبه ای میماند که درونش را نمیبینی...یا مثل آسمان آفتابی ای که قرار بود ابری باشد!
سرنوشت من،سرنوشت تو...ینی همین لحظه ای که صبح از خواب بیدار میشوی...یعنی همین لحظه که نفس میکشی..
یعنی همین لحظه که آدمهایت را میبینی...
آدمهایی که برای تواند..کنار تواند..با تواند!
خنده ها و گریه ها و ناراحتی ها و خوشی ها...
منتظر چه هستی؟
سرنوشتی که از آن بیخبری
یا سرنوشتی که هر روز در آغوشش غلت میزنی...
آرامش این کجا و
آن کجا..
- ۲ نظر
- ۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۵۸
- ۵۳۰ نمایش