روشنا
۰۸
آبان
به انتظار نور می نشینم
فارغ از تلخی مزه های بیشمار
به لذت طعم گس خرمالو
من خواب دیدم که
بهشت را زندگی کردم
زیر پاهایم
- ۰ نظر
- ۰۸ آبان ۰۰ ، ۰۶:۲۹
- ۹۹ نمایش
به انتظار نور می نشینم
فارغ از تلخی مزه های بیشمار
به لذت طعم گس خرمالو
من خواب دیدم که
بهشت را زندگی کردم
زیر پاهایم
گفت تا صبح دلم برات تنگ میشه..!
من تا صبح ستاره های قلبم رو آروم کردم که انفجار نور رخ نده...
کاش قلب همه ی آدما انقدر پر نور باشه..
اینطور با یه حرف آروم بگیره...
گاهی وقتها حس میکنم نگرانی تو وجودم ریشه ی چندین ساله زده.
اون قدر که نگران همه میشم.چه اونایی که میبینمشون.چه اونایی که نمیبینمشون.چه اونایی که دوسشون دارم.چه اونایی که دوسشون ندارم
من ذاتاً نگرانم
نگرانِ قلب آدما
که یه وقت از بی ستارگی خاموش نشه!
تو که میخونی
ببین
عزیزِ دلم
من نگران قلبتم!