شاعر بنشین تا به تو عرضی برسانم!!
شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۳۵ ب.ظ
حال همه خوب است من اما نگرانم
چند بیت بداهه نکند شادروانم؟!
دلواپس تشریح غزل های تو هستم
بی پرده بگویم که هویدا نتوانم
آن طبع ملیحت که شده حکم شرابم
لا جرعه کند مست به هر بیت که خوانم
"ای لب رطبی چشم هایت "... هی وای
شاعر به خدا دست خودم نیست ...جوانم!
تا کی بخورم حسرت آن سوژه ی شعرت
تا چای بنوشد به کنار قَلَیانم؟!
شاعر شده ای تا که شوی محرم شبهام
اما شده ای با غزلت قاتل جانم
من دشمن هر خلوت عشاق نگردم
در جمع نگنجد که به خلوت بکشانم..
چشم من ازین سه نقطه ها آب نخورده
حالا که شده چشم تو چپ چپ به گمانم!!
چند بیت بداهه نکند شادروانم؟!
دلواپس تشریح غزل های تو هستم
بی پرده بگویم که هویدا نتوانم
آن طبع ملیحت که شده حکم شرابم
لا جرعه کند مست به هر بیت که خوانم
"ای لب رطبی چشم هایت "... هی وای
شاعر به خدا دست خودم نیست ...جوانم!
تا کی بخورم حسرت آن سوژه ی شعرت
تا چای بنوشد به کنار قَلَیانم؟!
شاعر شده ای تا که شوی محرم شبهام
اما شده ای با غزلت قاتل جانم
من دشمن هر خلوت عشاق نگردم
در جمع نگنجد که به خلوت بکشانم..
چشم من ازین سه نقطه ها آب نخورده
حالا که شده چشم تو چپ چپ به گمانم!!
- ۹۲/۱۲/۰۳
- ۱۰۷۹ نمایش