گل گلدون من
دوشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۲۴ ب.ظ
سخته بفهمى که دیگه نداریش
این که صدات بپیچه توى خونه
این که صبا پاشى ببینى که نیس
زنى که حقش بوده که بمونه
بدتر ازین نیست که ببینى سر ه
عطرش هنوز جلوى آینه بازه
بدتر از این نمى شه که حس کنى
بوى غذاش پیچیده روى گازه
خیال من راحت ه این بود که تو
مراقب آینه ى بختمونى
چى شد که افتاد و شکست و باید
همیشه توى آینه جا بمونى
.
مرور این خاطره ها جنونه
هستى تو لحظه لحظه ى زندگیم
خیالتو از سر من برندار
بزار بره تموم این خستگیم
____
شب زمستونى و قهوه ى تلخ
یه دخترى هس توى فنجون من
اونجا..نشسته پشت اون پیانو
برام مى خونه...گل گلدون من.. .
ز.سادات حسینى تبار