آن سوی قاب

دستی بکش به قاب دلت و با من بخوان...از هر چه بود ،از هر چه هست ، از آن سوی قاب...

آن سوی قاب

دستی بکش به قاب دلت و با من بخوان...از هر چه بود ،از هر چه هست ، از آن سوی قاب...

آن سوی قاب

بسم الله...
هر آنچه که می خوانید از دلخوشی های از دست رفته و به دست آورده ی من است
......
تنها نویسنده ی وبلاگ خودم هستم!
https://twitter.com/Z_hoseynitabar?s=09

دنبال کنندگان ۱۰ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

مادرانه

۲۰
ارديبهشت

چشمامو باز میکنمو چشمم میخوره به پاتختی کنار تخت..یه فینگیر صورتی و دوتا قطره آمیفن و آ د میبینم

شیشه ی خالی شیر هم افتاده اونجا

برش میدارمو با درد پا و کمر به زور بلند میشم برم که آبجوش بزارم پام میخوره به زیرانداز تعویض پوشک و پودر بچه که نصف شب انداخته بودم پایین تخت...جمع میکنم میزارمش کنار میرم اشپزخونه..

ظرفای دیشب مونده..باید بریزم تو ماشین.ابجوشو میزنمو شیشه رو میشورمو ۱۲۰ سی سی پر میکنم...شیرو که اماده میکنم میبینم چقد خواب دارم...میگم تا هنوز اوضاع ارومه برم ادامه ی خواب..تا میشینم رو تخت صدای فنر تخت با صدای نفس بلند روشنا یکی میشه...سرمو بلند میکنم به طرف تختشو میبینم بله!!

دو چشم مشکی کاااملا باز خیره شده به من..و بعد از دو ثانیه خنده ی عمیق و بی صدای صبحگاهی روشنا به من میشه یه شروع شیرین و سخت زندگی مادرانه ی من...

روزم مبارک 😉

 

  • زهراسادات حسینى تبار

عاقبت این روزهای طلایی

شد امیکرون !

بعد از سه روز میشه تازه یکم نفس کشید..

قسمت همه از این اپیدمی جدید علائم مختصر بود و برای من مفصل!

چیزی که همیشه این ویروس رو برام ترسناک میکنه اینه که تو هر نقطه از جهان که دست بزاری این ویروس هست و همه درگیرشن..

مثل یه کاربر مجازی که تو مالدیو،وسط جزیره،روی اقبانوس ،دچار این ویروس زشت اومیکرون شد!

جهان با چه نقطه اشتراک کثیفی به هم پیوند خورده!

  • زهراسادات حسینى تبار

شاید سرآغاز همه ی رسیدن ها و خوبی ها ،سختی و روز های نفس گیری باشه.

اما واکنش هر کس متفاوته!

برای من کافیه صبح بشه این شب..

تمام!

دیگه هیچ راه ارتباطی با سختی ها و مشکلات ندارم.گاهی یادم میره حتی برای این لحظه ی خوب چه دردایی رفته..

نمیدونم خوبه یا بد..ظاهرا خوبه اما انگار باید دردای گذشته رو لمس کرد که از خوشی امروزت بیشتر لذت ببری!

خلاصه روزای پر چالشیه که هر روزش برام یک ورق پر محتوای زندگیه!

به امید عاقبت خوش و سبز

 

 

  • زهراسادات حسینى تبار

زمستونی که لباس گرم نباشه

آتیشی نباشه

بارونی نباشه

برفی نباشه

اسمش چیه؟

آدماکه عوض میشن...آب و‌هوام تغییر میکنه..جنس فصلا هم عوض میشه

دیگه هیچیمون اصیل نیست!

  • زهراسادات حسینى تبار

روشنا

۰۸
آبان

به انتظار نور می نشینم

فارغ از تلخی مزه های بیشمار

به لذت طعم گس خرمالو

من خواب دیدم که

بهشت را زندگی کردم

زیر پاهایم

 

  • زهراسادات حسینى تبار

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الاَْمانَ...

خدایا امان بده 

از شرّ گمراهی

از شرّ ظلم

از شرّ خودمان!


شب نوزدهم رمضان 

  • زهراسادات حسینى تبار

تولدی دیگر

۲۶
فروردين

۱۴۰۰/۱/۲۶

به نام خدا

سلام ۲۸

 

  • زهراسادات حسینى تبار

ماده تاریک

۱۵
فروردين

سلام

تو تعطیلات کتاب پرطرفداری خوندم به نام« ماده تاریک» از بریک کلاوچ. کتابی بسیار عحیب با موضوع علم کوانتوم فیزیک

کتاب درمورد انتخاب ها و تصمیماتی هست که ما تو زندگی برای خودمون میگیریم.این که هر کسی بر اساس تصمیمی که میگیره وارد دنیای خودش میشه.

نمیدونم با این زندگی که توش هستم چقدر به خودم و آرزوهام نزدیک هستم.

اما ممکنه زهرایی هم وجود داشته باشه ک در یک نقطه ای تصمیمی گرفته باشه و راهش رو کاملا عوض کرده باشه.

شاید به آرزوهایی که الان دارم اون رسیده

شاید هم بیشتر از زهراهای دیگه شکست خورده..

نمیدونم...یکم گیج کنندست...اما چیزی که بعد از کتاب منو درگیر خودش کرد خود تصمیم گیری نبود،بلکه مواجه شدن با عمل تصمیم گیری و انتخاب نهایی هست..سوال بزرگ و واضح اینکه آیا از زندگیت راضی هست؟اینکه آدمها چه تصمیمی برای زندگیشون میگیرن یک مقوله ی کاملا جداست با اینکه اونها دقیقا در چه «شرایطی» اون تصمیم رو گرفتن!

اگر بخوام بهترین تصمیم ها رو با بهترین اتفاقات برای زهرای خودم در نظر بگیرم،تهش نه تحصیلات عالی هست و نه ثروت زیاد..

اگر بیایم فکر کنیم که تو دنیای فرضی دیگری زهرایی هست که خیلی ایده آله...حتما در هنر غرقه و یک مرکز هنری بزرگ داره با کلی هنرجو .. :-)

فقط چند روز مونده تا ۲۸ سالگی

شاید امسال بشه به دنیای فرضی نزدیک شد...


شما چی؟

از زندگی و تصمیمتون راضی هستین؟

چقدر شرایط تو تصمیماتتون موثر بوده؟

  • زهراسادات حسینى تبار

.
بهارِ من
گلِ من
بیرون بیا..!
جهان به اتفاق آدم هایش پیر شدند...
اینجا کم آدمی هست که کمرش از اخبار و ناملایمات روزگار راست باشد و خمیده نشده باشد...
گرفتاری های این دنیا پیرو جوان ندارد...
بزرگانمان خیلی وقت هست از نشانه های آمدنت سخن میگویند و هنوز از شما نشانی نیست..
ما خسته ی این دنیای بدون شماییم...
خسته ی جنگ ها،مریضی ها،رفتن ها..
چه میشود اگر
این بهار
نوید آمدن شما باشد..!
آدم ها منجی میخواهند...
نجاتمان بده..


عیدتون مبارک🌺

  • زهراسادات حسینى تبار

ماه من سلام

۰۱
فروردين

و در این روزهای سردرگم

بهار

معجزه ای بود 

برای مأمنِ سبزِ زندگی


عیدتون‌ مبارک🌺

  • زهراسادات حسینى تبار