آن سوی قاب

دستی بکش به قاب دلت و با من بخوان...از هر چه بود ،از هر چه هست ، از آن سوی قاب...

آن سوی قاب

دستی بکش به قاب دلت و با من بخوان...از هر چه بود ،از هر چه هست ، از آن سوی قاب...

آن سوی قاب

بسم الله...
هر آنچه که می خوانید از دلخوشی های از دست رفته و به دست آورده ی من است
......
تنها نویسنده ی وبلاگ خودم هستم!
https://twitter.com/Z_hoseynitabar?s=09

دنبال کنندگان ۱۰ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

تصور کن...

يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۲۵ ب.ظ

چشمهایت را ببند...


آرام در ذهنت وقایع را مرور کن...


اینکه شب است...خسته ای...دراز می کشی و تصمیم داری که بخوابی..چشمهایت که بسته شد کم کم نفس هایت کوتاه و بلند می شود..

بعد تند می شود و فقط خودت متوجه آن هستی...حدود بیست دقیقه نفس نفس می زنی..برایت کمی عجیب و غیر منتظره است...


بعد سمت چپ سینه ات تیر می کشد..نمی خواهی که باور کنی قلبت هست...فقط به این فکر می کنی که شب است و همه خواب و تو تنهایی... 

با خود

تلاش می کنی که بلند شوی و آب بخوری ولی بدنت سنگین شده..حس افتادن بختک روی تنت را داری...دوباره چشم هایت را می بندی...

اینبار سرت هم تیر می کشد...می خواهی سرت را فشار دهی ولی می بینی  دستانت هم بالا نمی رود..!!!


سنگین و سنگین تر شدی..نفس هایت آنقدر تند می شود که قحطی هوا را در ریه هایت حس می کنی و ...


تمام..


دیگر هیچ چیز نمی فهمی...


*


صدای اذان می آید


بلند می شوی...پشتت خیس عرق شده..ترسیدی..


گوشی موبایلت را روشن می کنی و یاد مکالمه ی آخرت می افتی..و جمله ی آخر طرف مقابلت..


"عجل گشته می رد نه بیمار سخت"

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۳/۰۳/۱۸
  • ۵۷۷ نمایش
  • زهراسادات حسینى تبار

نظرات (۱)

  • مریم اسدپور
  • میدونی،این روزا حالم یه مدلیه که به عجل دم ِ گوشم خیلی فکر میکنم
    قبلنا... که بچه بودم فکر می کردم مرگ خیلی تاریک و زشته... آدم وقتی میتونه بلند بلند بخنده،خیلی بده که تبپی بیفته بمیره...
    اما الان که بزرگ شدم و درد این مُردگی مکرر که اسمشو گذاشتیم زندگی اومده ریشه دوونده تو جونم و کار از زیر دندون گذشته،
    میبینم خدا چقده دوستمون داره که تَهِش برامون یه مرگی هم گذاشته...
    حالا منتظرم کارگردان زندگیم بگه: کات...
    پاسخ:
    مریم حرفات جیگر مى سوزونه...نگو اینجور دختر.. :'(
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی