آن سوی قاب

دستی بکش به قاب دلت و با من بخوان...از هر چه بود ،از هر چه هست ، از آن سوی قاب...

آن سوی قاب

دستی بکش به قاب دلت و با من بخوان...از هر چه بود ،از هر چه هست ، از آن سوی قاب...

آن سوی قاب

بسم الله...
هر آنچه که می خوانید از دلخوشی های از دست رفته و به دست آورده ی من است
......
تنها نویسنده ی وبلاگ خودم هستم!
https://twitter.com/Z_hoseynitabar?s=09

دنبال کنندگان ۱۰ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

حواسم هست...

سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۵۲ ب.ظ


سر ه سنگین ه با درد آشنایت را بغل کردم

بغل کردم تمام هااای هایت را بغل کردم


برایت زود بود این روزهای تلخ ,, می دانم

نگاهت...چشم های بر فنایت را بغل کردم


عزیزم  خنده های بى هوایت کو...کجا گم شد؟!

میان این همه گریه...هوایت را بغل کردم


برایت صبح تا شب قصه از رحم خدا گفتم

برای یک گره حتی..خدایت را بغل کردم


سرت از دست شانه های قلابی پریشان شد

گرفتم باز گیسوی رهایت را بغل کردم...


نشستی با سکوتت مشق کردی خاطراتت را...

نشستم بغض های بی صدایت را بغل کردم


برای اشک هایت شانه ام را سنگرت کردی

نفهمیدی تمام دردهایت را بغل کردم....


زهرا سادات حسینی تبار

~~~~~~

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۳/۱۰/۱۶
  • ۸۶۴ نمایش
  • زهراسادات حسینى تبار

بغل کردم

درد

دوست

شانه

نظرات (۱)

  • حسین زیلان
  • بسیار زیبا بود...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی